فیلم زنی پشت پنجره The Woman in the Windowبه کارگردانی جو رایت یک کپی ناموفق از پنجره عقبی Rear Window آلفرد هیچکاک است که هرگز نمیتواند مخاطب را درگیر داستان جنایی خود کند. با نقد و بررسی فیلم زنی پشت پنجره ما را همراهی کنید. در انتهای مطلب می توانید فیلم را با لینک مستقیم دانلود کنید.
جو رایت انگلیسی با دو فیلم عاشقانه غرور و تعصب(Pride and Prejudice) و «تاوان»(Atonement) نامی برای خود دست و پا کرد و در ادامه با ساخت فیلم تاریکترین ساعتDarkest hoar که به زندگی وینستون چرچیل میپرداخت، به جمع کارگردانان موفق بریتانیایی پیوست. فیلم سینمایی The Woman in the Window اقتباسی از یک رمان پرفروش به همین نام به نویسندگی «تریسی لتس»(Tracy Letts) است. در سال ۱۹۴۴ نیز «فریتس لانگ»، یکی از کارگردانان بزرگ سینمای کلاسیک، فیلمی نوآر و دلهره آور به همین نام ساخت که یکی دیگر از منابع الهام جو رایت در این فیلم بشمار میرود. فیلم سینمایی زنی پشت پنجره خیلی زود به واسطه نام کارگردان، ژانر، بازیگران و منابع اقتباس خود به یکی از مورد انتظارترین فیلمهای سال ۲۰۲۱ تبدیل شد. نتفلیکس با توجه به همین موضوع به سرعت حق پخش فیلم The Woman in the Window را از آن خود کرد. اما جو رایت بر خلاف فیلمهای اقتباسی خوش ساخت خود به مانند غرور و تعصب و آنا کارنینا در زنی پشت پنجره موفق ظاهر نمیشود و انتظارات مخاطب را برآورده نمیکند.
آنا فاکس (با بازی ایمی آدامز)، یک روانشناس کودک است که در آستانه چهلسالگی از بیماری روانی آگورافوبیا (بیرونهراسی) رنج میبرد و روزگارش را در یک خانه بزرگ میگذراند. ارتباط او با جهان بیرون فقط محدود به مستأجرش دیوید (با بازی وایت راسل) و روانکاوش میشود که هفتهای سه بار او را میبیند و با او دربارهی اتفاقهایی که برایش رخ داده حرف میزند. آنا در وقتهای فراغت با دوربین، خانههای روبهرو را دید میزند. ایدهای که یادآور فیلم پنجره عقبی ساختهی آلفرد هیچکاک است. با آمدن همسایهای جدید در خانهای آنطرف خیابان، تغییراتی در زندگی آنا رخ میدهد. او بهتدریج شاهد بحث و جدل و دعواهای خانواده راسل میشود. ورود پسر نوجوانی با نام ایتن (با بازی فرد هرچینگر) و سپس مادرش (با بازی جولین مور)، کنجکاوی آنا را پیرامون شناخت خانواده راسل بیشتر میکند. این کنجکاوی دردسرهای زیادی را برای او به ارمغان میآورد.
پیشنهاد می کنیم از مطلب نقد و بررسی فیلم هیچکس Nobody 2021 نیز دیدن کنید.
در نمای اولیه فیلم زنی پشت پنجره درست همانند سکانس ابتدایی فیلم پنجره عقبی، دوربین خانهی آنا را نمایش میدهد و بعد از آن نماهایی از خانه همسایهها را شاهد هستیم. این بار بجای جف (جیمز استوارت) با پای شکسته، آنا فاکس را با آگورافوبیا و افسردگی میبینیم. هر دو شخصیت از دوربین برای دید زدن خانه روبرویی استفاده میکنند. در پنجره عقبی جف خبرنگار کنجکاوی است که بخاطر همین کنجکاویهایش دچار شکستگی پا میشود. به همین منظور استفاده او از دوربین بسیار موجه و باورپذیر است. اما یک روانشناس کودک چه دلیلی میتواند برای نگهداری و استفاده از دوربین در خانهاش داشته باشد؟ این سوالی است که فیلمنامهنویس این اثر باید قبل از ساخت شخصیت از خود میپرسید. داستان فیلم نیز بر پایه ترس از بیرون رفتن شخصیت اصلی پایه ریزی شده که یادآور ترس از ارتفاع جان فرگوسن در فیلم سرگیجه هیچکاک است. جو رایت شکل روایت داستان خود را سعی کرده نزدیک به سینمای پرتعلیق هیچکاک کند اما در این مسیر بسیار ضعیف عمل کرده است.
هیچکاک غافلگیری را آگاهی کمتر مخاطب نسبت به شخصیت و تعلیق را آگاهی بیشتر مخاطب نسبت به شخصیت میدانست. در پنجره عقبی جف، نامزدش و رفیق پلیسش در مسیر افشای قتل همسایه، هر کدام شخصیتپردازی بسیار درستی دارند و در کنار این شخصیتپردازی تعلیق را هم حفظ میکنند. اما در فیلم The Woman in the Window داستانهای فرعی، درست بر خلاف پنجره عقبی در بسیاری از مواقع هیچ کاربردی ندارند و مانع حس تعلیق میشوند. یکی از عوامل دیگری که باعث شده تا این تعلیق به درستی به مخاطب منتقل نشود تدوین بسیار ضعیف فیلم است. پلان و سکانسهای فیلم به خصوص در نیمهی ابتدایی فیلم، آنقدر سریع کات میخورند که نمیتوان شناخت دقیقی از شخصیت اصلی داستان (آنا) و آدمهای اطرافش پیدا کرد. در صحنهی جنایت نیز که مهمترین صحنه فیلم است، کاتها بسیار مبالغهآمیز انجام میشود و صحنهی جنایت را برای مخاطب باورپذیر نمیکند. فیلمساز بدون اینکه علت بروز اختلال آگورافوبیا شخصیت اصلی را در پرده اول تصویر کند، تصمیم میگیرد روشهای درمان مقابله با این بیماری را در ابتدای قصه به مخاطب نمایش دهد! این موضوع باعث میشود که در تدوین با یک فیلم شلخته و نامنظم طرف باشیم.
بازیگران فیلم سینمایی زنی پشت پنجره با وجود اینکه بسیار بازیگران توانمندی هستند، به علت ضعف در شخصیتپردازی نتوانستهاند اجرای باورپذیری را به نمایش بگذارند. ایمی آدامز بازیگر بسیار بااستعدادی است. نقشآفرینیهای درخشان او را در فیلمهای زیادی به مانند Arrival و American Hustle بیاد داریم. او در نقش آنا نیز عملکرد قابلقبولی داشته و تا حدودی در برونریزیهای شخصیت اصلی داستان موفق ظاهر شده اما از جایی که به درستی به شخصیت آنا پرداخته نمیشود، مخاطب نمیتواند با او ارتباط عاطفی برقرار کند. گری اولدمن بازیگر بهنام دیگریست که در این فیلم در نقش آقای راسل به ایفای نقش پرداخته است. او نیز به یک شخصیت تک بعدی تبدیل میشود که هیچ منطقی برای رفتارش نمیتوان پیدا کرد. جولیان مور اما بازیگریست که با وجود زمان کمی که در اختیار دارد تاثیر مثبت خود را بر روی فیلم میگذارد. او در نقش یک مادر و دوست آنا بسیار باورپذیر نقش خود را بازی میکند و کنجکاوی مخاطب را برمیانگیرد.
جو رایت فرصت پیدا نمیکند که مخاطب را با محیط خانه آنا به خوبی آشنا کند. «برونو دلبونل» که سابقهی فیلمبرداری فیلمهای مهمی از جمله Amelie و Inside Llewyn Davis را در کارنامه خود دارد، با استفاده از رنگهای قرمز و آبی دیوار اتاقهای خانهی آنا، بیماری شیدایی و همچنین تنهایی او را به خوبی نشان میدهد اما در پرداخت به جزئیات ضعیف عمل میکند. خانهی بزرگ آنا پتانسل بالایی برای تبدیل شدن به یک مکان دلهرهآور دارد اما جو رایت از این فضا هیچ استفادهای در جهت جذابیت فیلمش نمیکند. راهپلههای پیچ در پیچ خانهی آنا که از فیلم سرگیجه هیچکاک الهام گرفته شده هم نمیتواند حس هیجان و تعلیق را به مخاطب منتقل کند. در آثاری که بیشتر زمان آن در یک لوکیشین فیلمبرداری میشود، استفاده درست از لوکیشن بسیار ضروری است. اگر به جزییات مکان به خوبی اشاره نشود و تنوع لازم در قاببندیها صورت نگیرد، بیننده پس از مدتی از فیلم خسته میشود. این اتفاق برای فیلم The Woman in the Window رخ میدهد.
مشاهده مطلب معرفی و نقد فیلم سینمایی به سوی ستارگان (Ad Astra) در اینجا ببینید.
خطر اسپویل: این پاراگراف بخشی از داستان را لو میدهد.
رخ دادن حادثهای تلخ در گذشتهی شخصیت داستان فیلم زنی پشت پنجره، یکی از المانهای فیلمهای روانشناسانه محسوب میشود. حادثهای که باعث مشکلات روانی ، ایجاد توهم و ترسهای متعدد شخصیت داستان میشود. آنا در گذشته در یک تصادف رانندگی که از قضا مقصر هم بوده باعث مرگ همسر و دخترش شده است. او در بخشهای اولیه فیلم The Woman in the Window با تلفن با دختر و همسر خود ارتباط برقرار میکند و مخاطب وجود آنها را باور میکند، اما در ادامه در مییابیم که تمام این ارتباطات توهمی بیش نبوده است. جو رایت از اصل غافلگیری برای به تصویر کشیدن واقعهی تصادف بهره میبرد اما به علت اینکه ریشهی توهمات و درونیات شخصیت به درستی نشان داده نشده است، مخاطب به شکل جدی غافلگیر نمیشود و بدون اینکه احساساتش درگیر شود از این سکانس عبور میکند. در نمایش قاتل اصلی فیلم نیز جو رایت قصد داشته تا مخاطب را غافلگیر و شوکه کند اما بهجای شوکه کردن، سؤالهایی را در ذهن مخاطب قرار میدهد که بخش عمده آن به انگیزهی قاتل برای کشتن بازمیگردد. هیچ پاسخ منطقی برای رفتارهای قاتل نمیتوان پیدا کرد. تعقیب و گریز پایانی فیلم که به فیلمهای اسلشر شبیه است، نیز بسیار قابل پیشبینی پیش میرود.
همهی عوامل فیلم سینمایی The Woman in the Window روی کاغذ جزو قدرتهای هالیوود به شمار میروند؛ از فیلمنامهنویس کار گرفته تا کارگردان و بازیگران، اما خروجی کار به یک فیلم غیر قابلتحمل تبدیل شده است. اگر به فیلمهای دلهره آور، جنایی و روانشناسانه علاقه دارید، شاید بتوانید برای یک بار این فیلم را تا انتها تحمل کنید. در غیر این صورت به تماشای فیلم زنی پشت پنجره فکر هم نکنید.
امیدواریم که از مطالعهی نقد فیلم The Woman in the Window لذت برده باشید. نظر شما در مورد فیلم زنی پشت پنجره چیست؟ شما بازی بازیگران فیلم زنی پشت پنجره را چگونه ارزیابی میکنید؟ نظر خود را در قسمت نظرات با ما در میان بگذارید.
برای مشاهده و دانلود فیلم های بیشتر اینجا کلیک کنید.